۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

کردها در دل تمامی ایرانیان جای دارند. عزای آنان عزای ما و شادی آنان شادی ماست.


نه! کردها هیچ گاه از ایران جدا نخواهند شد. اتهام تجزیه طلبی چسباندن به آنان، تنها بهانه ای است برای سرکوب مبارزات آزادی خواهانه دلاوران کرد. آزادی آرزوی همه ایرانیان است و کردها سردمدار مبارزه با آزادی ستیزان شده اند و در این راه در سال های ننگین حاکمیت جمهوری اسلامی، چه سختی ها که نکشیده اند و چه خون ها که نداده اند. کردها مام وطن را رها نخواهند کرد. روزی که ایران بتواند از زیر چکمه استبداد بدر آید و قد راست کند، بی شک خاطره جسارت و شهامت فرزندان کردش را پاس خواهد داشت و آنان به خاطر زجرها و مرارت هایی که بیش از دیگر ایرانیان تحمل کردند در چشم و دل مردم جایگاه ویژه ای خواهند یافت. این را از صمیم قلب می گویم. چه هم اکنون هم از بسیاری شنیده ام که کرد را آریایی اصیل و سمبل پاکی و شهامت می دانند.

اینک اعدام ناجوانمردانه چهارجوان رعنای کرد و یک هموطن عزیز دیگرمان: فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم هولی و مهدی اسلامیان، غم و ماتم ملی ایرانیان است. یادشان را گرامی می داریم و برای خونخواهی از قاتلان آنان با خانواده داغدارشان هم قسم می شویم.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

آخرين نامه فرزاد کمانگر از زندان

فرزاد کمانگر اعدام شد.


آخرين نامه فرزاد کمانگر از زندان


چه ترسناک است که سکوت بهتی را پس از شنیدن خبر اعدام یا کشته شدن یک انسان می شنویم و باز هم سکوت می کنیم.

به گزارش روابط عمومی دادسرای انقلاب تهران، سحرگاه روز یکشنبه (19اردیبهشت1389) فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم‌هولی و مهدی اسلامیان در زندان اوین اعدام شدند...

فرزاد کمانگر، در کامیاران آموزگار بود و در آنجا به فعالیت‌های مدنی اشتغال داشت. وکیل او، خلیل بهرامیان، دو سال پیش، پس از آن که حکم اعدام موکلش در دیوان عالی کشور تأیید شد، در مصاحبه‌ای با دویچه وله با قطعیت دخالت او را در هر گونه فعالیت مسلحانه انکار کرد. بهرامیان گفت: «موکل من نه اسلحه، نه چیز دیگری در دست داشته است. در هیچ سازمانی هم عضویت نداشته و فقط فعال حقوق بشر و روزنامه‌نگار بوده و دبیر و همین و همین و همین.»
خلیل بهرامیان در همین مصاحبه در مورد دادگاه فرزاد کمانگر گفت که در مورد پرونده کار دقیق قضائی صورت نگرفت و «در دادگاه انقلاب در پنج، شش دقیقه محاکمه انجام شد، بدون حضور سایر متهمین». تعداد زيادی از فعالان مدنی، مردم کامياران و امام جمعه شيعيان اين بخش استان کردستان در دفاع از او نامه‌های زیادی نوشته و امضا کرده‌اند. فرزاد کمانگر به پاس مرارت‌ها، مظلومیت‌ها و مقاومت‌هایش به صورت افتخاری گزارشگر ویژه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران نیز هست. در زير آخرين نامه نوشته شده توسط فرزاد كمانگر از زندان رجائي شهر را با هم می خوانیم:

نه» به خشونت «نه» به اعدام
صلح ، خواب کودک است
صلح ، خواب مادر
گفتگوی عاشقان در سایه سار درختان
صلح همین است
صلح لحظه ای است که دیگر
توقف اتومبیلی در خیابان
هراس بر نمی انگیزد
و زمانیست که کوبیدن بر در
نشانه دیدار یک دوست، آغاز رویا و افسانه ای شیرین است ، چون با زندگی شروع می شود.«1»

«و انسان را آفرید به نظاره اش نشست و برای آفرینش این موجود به خود آفرین گفت»«2»
«در عزل کلمه بود ، کلمه با خدا بود ، کلمه خود خدا بود پس کلمه انسان شد» «3»
انسان موجودی الهی و مقدس شد چرا که از روح لایزالی در آن دمیده شده بود و حق حیات در زندگی یافت ; « هر کس حق دارد از زندگی و آزادی و امنیت شخص خویش برخوردار باشد» «4»
و این سو تر خدایگان زر و زور چوبه دار بر افراشتند تا خالق طناب و مرگ شوند و گام به گام تا به امروز زندگی و مرگ ، روشنی و تاریکی ، فریاد و سکوت و رهایی و اسارت همزاد و هم گام همه صفحات تاریخ را ورق زدند .
و باز در هزاره سوم مرگ و اعدام ادامه دارد ، اعدام یک سناریوست و این سناریو بازیگر نقش اول می خواهد ، بازیگرش «انسان » است ، اشرف مخلوقات ، شاهکار آفرینش از جنس من و شما و عده ای که خود را مالک جان او می دانند و سناریو را نوشته اند ، آگاهانه دور میزی می نشینند ، خیلی ساده به سیگارشان پوک میزنند ، چایشان را می نوشند و آگاهانه کاغذی را امضا میکنند تا حق حیات را از انسانی سلب کنند، به همین سادگی .
تصمیم گرفته می شود جوانکی نحیف ، سفید ، سیاه ، زرد ، شرقی …. را کشان کشان به سوی چوبه دار می برند ، گویی جای کسی را تنگ کرده باشد . آگاهانه طنابی بر گردنش می آویزند و دست و پا زدن او را آگاهانه می نگرند به همین زشتی و سادگی .
چه تهوع آور است لبخندی که بر لبانشان می نشیند .
چه ترسناک است که سکوت بهتی را پس از شنیدن خبر اعدام یا کشته شدن یک انسان میشنویم و باز هم سکوت میکنیم و چه زشت و نفرت انگیز است قرنی که در آن هنوز چوبه دار خواب از چشمان مادری نگران می رباید .از آغاز خشونت ، خشونت آفریده است و مرگ ، مرگ آفریده است . و گفتگو صلح و دوستی و برادری به ارمغان آوریده است .
از ابتدا در سرزمینی که باروت بوی غالب است ، بوی بنفشه مشام کسی را نوازش نداده ، آسمانی که در آن نسیر گلوله شنیده می شود عرصه پرواز کبوتر نخواهد شد . سنگی که سنگر می شود ، هیچ گاه پایه و ستون خانه ای نخواهد شد به همین سادگی .
گلوله خشونت می آفریند و خشونت مرگ و تک صدایی و زندان را بر جامعه تحمیل می کنداعدام و خشونت آغازی برای زایش مجدد خشونتی دیگر است به همین سادگی .
کاش این هفته ، این چند ماه ، این چند سال همه اش یک خواب باشد .
کاش اعدام یک خواب یک کابوس گذرا باشد .
به همین سادگی ، کاش یک خواب باشد ، یک خواب ، به همین سادگی .

پاورقی:

1- شعری از یانیس ریتسوس 2- آیه ای از قران 3- آیه ای از انجیل
4- بند سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر