۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

کم مانده بالاترین هم لوگویش را به ذوالفقار تغییر دهد!

رادیو فردا دارد موسیقی سنتی پخش می کند، چلچراغ این هفته منتشر نمی شود، فرشید منافی برنامه طنزش را تعطیل کرده است. با این اوضاع امیدی به بهبود اوضاع نیست. هنوز روشنفکران ما بر شانه های مذهب سوارند. اگر قرار است با جعلیاتی خرافی همچون شب قدر این گونه با ترس و احترام برخورد شود چگونه می توان دم از اصلاح و روشنگری زد. گیرم «علی بن ابیطالب» بزرگمردی بوده که در راه حق و عدالت مبارزه کرده و ناجوانمردانه کشته شده، آیا مانند او در تاریخ سرزمین خودمان کم داریم؟!
از «آرش و آریوبرزن و سورنا و بابک و مازیار و حلاج» بگیر و بیا تا «محمد مسعود و فرخی یزدی و خسرو گلسرخی» و بعد «داریوش فروهر و محمد جعفر پوینده و محمد مختاری و اکبر محمدی» و همین روزها «سهراب اعرابی و ندا اقاسلطان و محسن روح الامینی و امیر جوادی فر و محمد كامرانی» و ... . مسئله این است که ما اینها را به آسمان وصل نمی کنیم. از ایشان قدیس نمی سازیم. همین الان هم فریاد عده ای بلند می شود که چرا اینها را با علی مقایسه کرده ای؟ چرا «ع» را پس از نام علی نگذاشته ای؟ امشب عده ای مفاتیح الجنان بر سر می گیرند و فریاد الغوث الغوث سر می دهند. می خواهند کارنامه یک سال آینده شان را بیمه کنند. بسیار خوب. اصلن بحثی نیست. اما چرا باید دیگران زندگی عادی خود را مختل کنند.
هشت تا کانال تلویزیون در خدمت اعتقادات دوستانمان است. یک هفته مملکت نیمه تعطیل است. اینها کم است که باید رسانه های مستقل و آزاداندیش هم خودسانسوری کنند. خفه شدم از خرافات.

۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه

اگر سنگسار حکمی اسلامی و منصفانه است ...



یادداشت امروز «عباس عبدی» در شرایطی که بحث سنگسار خانم «سکینه محمدی»، جهانیان را درگیر این موضوع کرده بسیار جالب است. این که راستی اگر سنگسار حکمی اسلامی و منصفانه است چرا مقامات از اجرای علنی و انتشار تصاویر آن خوف دارند. یادداشت را با هم می خوانیم:

شفافیت شرط مجازات منصفانه
عباس عبدی
روزنامه شرق، شنبه 23 مرداد 89
نکته­ای که این یادداشت برآن تاکید دارد، علنی بودن مجازات است. اهمیت این رکن در این است که مجازات مجرم، عملی انتقام جویانه و عقده گشایی نیست که کسی ضرورت آشکار بودن آن را به واسطه آثار سوء آن انکار کند. اگر شیوه و میزان مجازات در مورد خاصی منصفانه باشد، هر فرد منصفی بر اجرای آن رای می­دهد و آماده اجرای آن نیز هست و مثل هر کار منصفانه دیگر نه تنها از آشکار و علنی شدن آن نگرانی ندارد، بلکه از این امر استقبال هم می کند. به همین دلیل است که اکثر مجازات های اعمال شده در صدر اسلام، به گونه آشکار بوده و حتی آشکار بودن و حضور سایرین لازمه اجرای این گونه مجازات ها بوده است. مثلا مجازات رجم[سنگسار] به گونه­ای است که حداقل ده­ها نفر باید در محل حاضر باشند و حتی در اجرای مجازات شرکت کنند و اولین کسی که باید در اجرا شرکت کند، رئیس محکمه­ای است که فرد را محکوم کرده است. جالب اینکه بسیاری از افراد و حاکمان شناخته شده مستقیما در اجرای مجازات شرکت می کردند.
اگر قرار باشد امروز هم مطابق این قاعده عمل شود، علنی بودن مجازات مترادف با انتشار تصویر یا فیلم مجازات ها به صورت مستقیم است. حتی در کشورهایی هم که اعدام وجود دارد(مثلا با تزریق سم) از این کار فیلمبرداری می­ شود و مقامات بالای محل در آن شرکت می کنند. بنابراین اجرای مجازات های تعذیب بدنی یا سلب زندگی نیز در صورتی منصفانه خواهد بود که مدافعان تئوریک این نوع مجازات ها و قانونگذاران و حکم کنندگان و مجریان در بالاترین سطوح، جملگی در مراسم اجرای آن حاضر شوند و مثل دیگران در اجرای مجازات (زدن شلاق یا سنگسار یا ...) شرکت کنند، و در عملی که آن را منصفانه می دانند شرکت جویند و علنی بودن اجرای حکم را با استفاده از ابزار مدرن (رسانه ها) منتشر و محقق سازند و آمار و ارقام آن را با دقت کافی منتشر کنند... مگر نه این که گقته می شود در صورت قطع دست یک دزد، سایرین درس عبرت می گیرند و دیگر دزدی نخواهند کرد، اگر به نتایج این استدلال ملتزم باشیم، باید فیلم قطع دست دزد را در شبانه روز چند بار از تلویزیون سراسری پخش کنیم تا درس عبرتی باشد برای کسانی که قصد دزدی دارند، و اگر چنین نکردیم، حتما یک جای استدلال فوق اشکال دارد.


منبع: روزنامه شرق، شنبه 23 مرداد 89