۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

در پاسخ به: «نپرس چرا موسوی فقط بیانیه می دهد! بپرس خودم چه می توانم بکنم؟»


این مطلب در پاسخ به این لینکhttp://balatarin.com/permlink/2011/1/30/2345528)
نوشته شده است.
هشت سال اصلاحات (1376 تا 1384) هم مدام توی سرمان کوبیدند که خاتمی را تنها نگذارید! پشتش باشید! این قدر نق نزنید! و از این حرفها. آخر چه کار می توانستیم بکنیم. بحث کردیم، در همایش ها شرکت کردیم، مردم را به خواندن روزنامه ها ترغیب کردیم، خودمان روزی چهارتا روزنامه خریدیم شاید کمکی باشد به اصلاح طلبان، کتاب خواندیم و بازار کتاب را رونقی بخشیدیم و دور دوم هم بیشتر از دور اول به ایشان رای دادیم و خلاصه کارهایی در این حد. بضاعتمان بیشتر نبود. هنوز عقده اش در دلم مانده که چرا خاتمی انتخابات غیر قانونی مجلس ششم را که تمام نماینده های اصلاح طلب مجلس رد صلاحیت شدند برگزار کرد؟ پس مردم ایشان را انتخاب کردند که چی؟ که به نمایندگی مردم انتخابات غیرقانونی برگزار کند؟ چرا اینقدر از مردم توقع زیادی می رود؟ اگر خاتمی، کروبی و موسوی پای به میدان انتخابات گذاشتند تمام این شرایط کشور را می دانستند. قرار نیست از مردم توقع داشت هر روز بروند جلو گلوله برادران لباس شخصی یا زیر ماشین نیروی انتظامی. 25 خرداد 88 به خیابان آمدیم و به گفته همین رهبرانی که اصرار دارند خود را رهبر مردم ندانند راه پیمایی سه میلیونی سکوت برگزار کردیم. الان هم پایش بیفتد می آییم. اما لازم است رهبرانی که پشتوانه رای مردم را دارند با مردم صادق باشند. صراحتا بپذیرند این قانون اساسی و این سیستم انتخاباتی از اساس مشکل دارد. قبول کنند این انقلاب از اولش با دروغ و فریب و با اعدام و طرد پایه گذاران واقعی اش روی کار آمد. این قدر هی نگویند اصلاحات در چارچوب نظام ممکن است. صراحتا رهبری مردم را بپذیرند و آشکارا آنها را به نافرمانی مدنی دعوت کنند. از همین الان هم شخص یا اشخاصی از اصلاح طلبان مقیم خارج از کشور را به عنوان جانشین خود برای پس از بازداشت احتمالی شان معرفی کنند. به هرحال جنبش مردم نیاز به هماهنگی و هدایت برنامه هایش دارد. نیاز به رهبرانی عملگرا دارد. اگر آقایان موسوی، کروبی و خاتمی هنوز می خواهند در چارچوب نظام کار کنند همان بهتر که سکوت کنند و بیانیه ندهند و سوپاپ اطمینان رژیم نباشند./پایان مطلب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر